loading...
هرچه میخواهددل تنگت بگو!!
دربه در بازدید : 173 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (4)

بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

دربه در بازدید : 141 شنبه 09 فروردین 1393 نظرات (1)

میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده.

داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه.

مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟

آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو.

 مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده.

لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده!

همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند.

کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده.

بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :

 سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه.

کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟!

علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم.

می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم. دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم.

ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟!

گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟!

علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟!

داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟!

کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه.

کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت.

حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره.

روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟!

روزی که دلامون لرزید، یادته؟!

روزای خوب عاشقیمون، یادته؟!

نقشه های آیندمون، یادته؟!

علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند.

یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری.

یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه!

می گفتی که من بخندم.

علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم.

هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام.

روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت

ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات.

دارم به قولم عمل می کنم.

هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ.

پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم.

نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه.

همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام.

وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان!

عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده.

می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ،

کمرش شکست ،

بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه.

سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده

که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه.

آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود.

نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود.

هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود.

پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود.

حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده.

حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت!

مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند


دربه در بازدید : 153 پنجشنبه 05 دی 1392 نظرات (0)

 دنیا نامردم اگه با این صدای خنده نرقصونمت!


هرکیم می گه بده حتما داور بدیه!


اگه دوست خل و چل داری بدون همچی داری


بادل کسی بازی نکن تا با دلت بازی نکنن،این تجربه ی منه.بخدااااااااااااااااا!!!!

دربه در بازدید : 178 پنجشنبه 05 دی 1392 نظرات (0)

مثل همیشه بفکر وبلاگم.حتی تو امتحانات سخت امسال.

صبوری هم سرم نمیشه

چه ربطی داشت؟

عالمی گرم دم توست.دمت گرم حسین.

دی ماه.ماه خاطره انگیزیه.فرداجمعه س حال کنید تا11بخوابید.بعد با لگد مامانتون بیدار شید ببینید که چه حالی میده.لینکه یکی همیشه بفکرتونه..وقتم تموم شد یاعلی

دربه در بازدید : 197 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (0)

بی کس شهر پیمبر یا حسن

غربت تو همچو حیدر یا حسن

من چه گویم شرح دردت ای غریب

ای عصای دست مادر یا حسن

امام حسن

روز هفتم صفر هر سال را به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم علیه السلام می شناختم اما گویا بسیاری از همشهریان امسال به نقل قول دیگری روی آوردند؛ نقلی که می گوید هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است. از این روی به چند کتاب تاریخ مراجع کردم و چنین دیدم که در روز شهادت امام مجتبی علیه السلام اختلاف زیاد است، کما اینکه در عمر شریف حضرتش نیز اختلاف است. برخی چهل و شش سال، برخی چهل و هفت سال و برخی نیز چهل و هشت سال را برای ایشان ذکر نمودند.

اما در روز شهادت حضرتش نیز اختلاف چنین است که برخی از بزرگان شیعه همانند «شیخ مفید» هفتم صفر می دانند، برخی مانند «محمد بن سلحة شافعی» شهادت امام علیه السلام را در پنجم ربیع الاول سال چهل و نه هجری می دانند.

نقل دیگری در کافی نیز بر آنست که شهادت امام مجتبی علیه السلام در آخر صفر سال چهل و نه هجری است.

«علامه مجلسی» در بحار از کتاب مناقب چنین نقل می کند که دو شب از صفر سال پنجاه هجری مانده بود که ایشان شهید شدند.

برخی دیگر بر آنند که شهادت حضرت در بیست و پنجم ربیع الاول اتفاق افتاده است.

دربه در بازدید : 148 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

خیلی وقت بود چیزی رو تایپ نکردم.دل خودم هم برا نوشتن تنگ شده بود.دلم براشما تنگ شده بود.از حالا قول میدم دیگه تنهاتون نزارم.

I promise u to be near u every where.  

say every thing that u want

دربه در بازدید : 131 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (1)

دو رکعت نماز انسان با همسر برتر است از عمل انسان عزبی(بی همسر) که

همه شب را در نماز و روز آن را روزه دار باشد.

رَکعتانِ یُصلیهما المُتزوجُ اَفضلُ مِن رجلٍ عَزبٍ یَقومُ لَیلهُ و یَصومُ نهارَهُ.

«وسائل الشیعه، ج 20، ص 19

دربه در بازدید : 125 سه شنبه 11 تیر 1392 نظرات (0)

حروم اون پدر معتادیه که واسه خرج خودش دخترشو میده دست هرکس....



حروم 3 هزار میلیاردیه که نمیفهمم چه جوری از گلوشون میره پایین...



حروم وزن سنگین من و تو هست که ترازو هم قابل تحملش نیست....


حروم اون صاحب خانه ایه که اگه اجاره اش یه روز دیر بشه

اساس ما میره تو خیابون...


حروم اون بی تفاوتی مردمه...


حروم دست مزد اون فوتبالیسته که یه ساعتش قدر

تمام دارایی های یه خانوادست...


حروم اونایی هستن که باعث شرمندگی پدر میشند....


حروم آیینه بقل ماشینیه که اگه بشکنه پولش قدر دیه منه....


حروم اون آمپولیه که هرکدومش 2میلیون پولشه...


حروم پول کفاریه که تا چند دقیقه پیش پسر التماس میکرد ازش

دستمال کاغذی بخرن نخریدن دقایقی بعد...


حروم اون حاجیه که رفته مکه واسه خودنمایی کلی پارچه میزنه ...


حروم اون مسئوله که باید همچین بلایی سر بچه اش بیاد

تا به فکر اصلاح باشه...


به خدا حرومه حروم ....

دوستان اگه بعضی ازعکس هامفهوم خاصی رومیرسونن بنده عذرخواهی میکنم.

دربه در بازدید : 106 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)

امتحانات من که خداروشکرتموم شد.دوسه تادرس که به دلایلی نخونده بودم روخراب کردم.یکی ازدلایل نخوندنمم رفتن به ستاد های انتخاباتی بود.امیدوارم امسال یک حماسه سیاسی جانانه داشته باشیم وبه تکلیفمون که انتخاب فرد اصلح هست عمل کنیم.

پس وعده دیدارما 24خرداد،پای صندوق های رأی

دربه در بازدید : 99 جمعه 20 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

دیگه دارم حس میکنم واقعابزرگ شدم.انگارهمین دیروزبود،مدرسه شهدای محراب برای کلاس اول دبستان ثبت نام کردم.مثل برق وباد،اول دبیرستان هم گذشت.سال بعدمعلوم نیست چیمیشه!!!

فقط خدامیدونه.تازه میفهمم پدرومادرم چی میگن،همیشه میگن کاش دوباره برگردیم به دوران نوجوانی.چندسال دیگه بایدبرم دانشگاه،دوست دارم توبهترین دانشگاه درس بخونم،میگن مشهد.اگه امام رضا(ع)منوبخوادمیشه بازهم توکل کردم به خودش.بهترین دوران زندگیم سوم راهنمایی بود.عالی بود،نه محشربود،فوق العاده وغیرقابل وصف بود هرروز خنده وشادی های بدجورولی بابچه های باجنبه مثل خودم.مهدی طبری،اسماعیل سلیمانی،اورنگ شهریاری،امیرحسین ومحمدحسین سراجیان،سجادشکری،امیرحسن ساداتی و...

برعکس گفته ی بقیه ی رفقا؛اول دبیرستان که به من حال نداد.بااینکه من توکلاس هم شاگرد زرنگ بودم وهم شیطون ولی اصلاخوش نمیگذشت،ازنظرخندیدن شایدبا سوم راهنمایی برابری کنه ولی بچه های سال اول همه پررو وفضولند وخودشیرین وبی تربیت حتی خودم.فکرمیکنن هرکی بیشتر تیکه بندازه وفحش های جدیدوخنده داربدهبچه ی باحالیه.من هم خودموباهاشون وقف دادم والان میخوام دوباره بشم همون صادق اول سال.امسال معلمامون خیلی باحال بودن؛آقای بهاریان وآقای مکرم و...

تاپست ودردودل بعدی من،خداحافظ . مواظب خوبیهاتون باشید.منتظرنظراتتون هستم!!!!

دربه در بازدید : 258 چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 نظرات (0)
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: بزودی در آخر الزمان، علمائی می آیند که مردم را به دل کندن از دنیا دعوت می کنند، اما خودشان زهد نمی ورزند، (مردم را) به آخرت تشویق می کنند ولی خودشان به آن رغبت ندارند، از وارد شدن به دستگاه حکمرانان نهی می کنند، اما خودشان از این کار خودداری نمی کنند، از فقراء دوری می کنند و به ثروتمندان نزدیک می شوند،
اینان همان جبّاران و طغیان گران و دشمنان خدا هستند.
(مجموعه ورام،ج 1،ص 301)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
زمانی بر مردم می آید که قرآن (و دستورات آن) در دل های مردم کهنه و فرسوده می شود (و آن را رها می کنند)
همان طور که لباس ها بر بدن فرسوده می شود (و آن ها را بدور می اندازند).
(میزان الحکمة،ج 3،ص 232)

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: زمانی بر مردم می آید که اگر اسم کسی را بشنوی بهتر است از اینکه او را ببینی،
و اگر او را ببینی بهتر است از این که (با او باشی و) او را امتحان کنی، و اگر او را امتحان کنی اوضاع و احوال (او) بر تو آشکار
می شود، دین آن ها پول و درهم است، همت و تلاش آن ها شکم آنهاست، و قبله آن ها زنان آنهاست برای تکه ای نان، خم می شوند،
و برای پول و درهم به خاک می افتند، سرگشته و مست هستند، نه مسلمانند و نه مسیحی هستند.
(مستدرک،ج 11،ص 379)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
زمانی بر امت می آید که زمامدارانشان ستمگرند، و علمایشان طمعکارند و عابدانشان ریا کارند، و بازرگانانشان رباخوارند، و زنانشان در پی زیور و زینت دنیایند، و پسرانشان (با یکدیگر) ازدواج می کنند، پس در چنین روزگاری (بازار دین) امت من، مانند کسادی بازارها، بی رونق و بی مشتری است و در آن هیچ معامله ای نیست، مرده ها در قبرشان از
خیر آنها ناامیدند و خوبان در بین آنها زندگی نمی کنند،
پس در این هنگام فرار کردن بهتر از ماندن است.
(بحار،ج 22،ص 454)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
روزگاری می آید که مردم در مساجد خود جمع می شوند و نماز می خوانند،
امّا مؤمن (واقعی) در میان آنها وجود ندارد.
(میزان الحکمة،ج 7،ص 3122)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
در آخر الزمان مردمی می آیند که به مساجد می آیند و به صورت حلقه وار در مساجد می نشینند،
ذکرشان دنیا و دنیا دوستی است. با آنان همنشینی نکنید، زیرا خدا را به آنان نیازی نیست.
(وسائل الشیعه،ج 5،ص 214)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
از نشانه های ساعت (قیامت) بسیار بودن قاریان قرآن است و کمی فقیهان، و فزونی امیران،
و کمی افراد مورد اطمینان، و بسیاری باران، و کمی گیاهان است.
(تحف العقول،ص 98)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
عمرهای امّتم میان شصت تا هفتاد سال است و اندک اند کسانی که از این اندازه بگذرند.
(کنزالعمال،ج 15،ص 677،حدیث 42697)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
در آخرالزمان گرفتاری سختی به امت من از ناحیه فرمانروایان آنها خواهد رسید
که هیچکس از آن بلا رهائی نیابد مگر آن کس که دین خدا را به زبان و دسا و دل خویش شناخته باشد،
و این همان عملی است که پیشینیان او انجام داده اند.
(کنر العمال،ج 3،ص 682،حدیث 8450)


پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
روزگاری بر مردم فرا رسد که دل مؤمن آب می شود آن گونه که نمک در آب حل می شود عرض شد:
چرا؟ فرمودند: چون منکر را (در مردم) می بیند و قدرت تغییر آنرا ندارد. (بحار،ج 6،ص 305)

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:
در آینده دورانی بر امتم می گذرد که فقراء بسیار، و دانشمندان اندک باشند، و علم و دانش (از آنها) گرفته شود،
فتنه و آشوب بسیار گردد و بعد از آن دورانی می آید که مردانی از امّت من قرآن می خوانند ولی به (حلقوم) سینه شان نمی رسد
(یعنی به آن چه می خوانند عمل نمی کنند، فقط تکرار الحان و نغمات است) و سپس زمانی بیاید که مشرک به خدا،
با مؤمن در آن چه می گوید (فقط) مجادله می کند (و قصد هدایت ندارد).
(نهج الفصاحه،ص 373،حدیث 1755)

دربه در بازدید : 102 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

بعضی از مستحب�`ات نماز جماعت به این قرار می باشد که:

۱. اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد و اگر یک زن باشد مستحب است در طرف راست امام طوری بایستد که جای سجده اش مساوی زانو یا قدم امام باشد.

۲. مستحب است مأموم نزدیک به امام بایستد.

۳. مستحب است مأموم جانب راست صف ها بایستد که برتر از طرف چپ است.

۴. مستحب است بعد از گفتن قَد قامَتِ الص�`َلوةُ مأمومین برخیزند.

۵. مستحب است امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ضعیف تر است رعایت کند و عجله نکند تا افراد ضعیف تر به او برسند و نیز مستحب است قنوت و رکوع و سجود را طول ندهد مگر بداند همه کسانی که به او اقتدا کرده اند مایلند.

۶. مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می خواند صدای خود را به قدری بلند کند که دیگران بشنوند؛ ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.

۷. مستحب است مأموم در پایان خواندن حمد توسط امام بگوید:�الحمدلله رب العالمین�.

۸. اگر امام در رکوع بفهمد کسی تازه رسیده و می خواهد اقتدا کند، مستحب است رکوع را دو برابر همیشه طول بدهد و بعد برخیزد، اگر چه بفهمد کس دیگری هم برای اقتدا وارد شده است.

منبع: احکام عمومی، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸.

 

دربه در بازدید : 132 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

همه زایران اینجا که می آیند، گویی خود را در حرم ملکوتی آقا می بینند و این طور نیست که فکر کنند صرفا حالا ضریحی ساخته شده و قرار است به کربلا برده شود...


پس از گذر دقایق انتظار، نوای حاج محمود کریمی در بدو ورود به کارگاه ساخت ضریح جدید حرم امام حسین (ع) توجه ها را به خود جلب می کند، البته پس از حیرتی که از مشاهده کعبه شش گوشه دل ها حاصل می شود و اشکی که از پسِ این دلدادگی از گونه ها روان.
بچه که بودیم، به ما می گفتند هر گاه تشنه شدی و آبی نوشیدی بگو سلام بر حسین. بزرگ تر که شدیم یادمان دادند هر گاه دل به یاد کربلا گرفت، عاشورا بخوانیم و یا بر پشت بام منزل رفته و دست روی سینه رو به حرم ... " السلام علیک یا اباعبدالله"
چه خوب گفته اند که برای به یاد ارباب بی کفن بودن، به دنبال بهانه گشتن، رسم معرفت نیست چه آن که مرام و مشی اعتقادی مان این است؛" کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا"

دربه در بازدید : 202 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)
1.هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت فاطمه �س�)

2.کسی که زیبایی اندیشه دارد، زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد (شهید مطهری)
صد و یک مطلب ناب و بسیار جالب در مورد حجاب
1.هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت فاطمه �س�)
2.کسی که زیبایی اندیشه دارد، زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمی گذارد (شهید مطهری)
3.کس غنچه نهان شده دربرگ را نچید/ از بی حجابی است اگر عمر گل کم است.
4.حجاب نیمی از ایمان است.
5.اصالت زن مسلمان عفت اوست که حجاب مهمترین رکن آن است.
6.ای زنان زینت های خود را آشکار نسازید مگربرای محرمانتان .
7.حجاب واکسن مقابله با تیر نگاههای آلوده.
8.حجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون ومحفوظ نگه می دارد.
9.حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است. حجاب مصونیت است نه محدویت.
10.حجاب یعنی حیای جوان باعفت.
11.بدحجابی زن از بی غیرتی مرد است.
12.کسی که عفت داشته باشد ارزش ومنزلتش زیاد خواهد بود.
13.حجاب امن ترین پناهگاه زن
14.حجاب بیانگروقارو افتخار زن است.
15.زن درحجاب مانندگوهر در صدف است.
16.حجاب رساندن زن به رتبه عالی معنویت.

17.حجاب سرچشمه کمال زن است.


ادامه مطلب...

دربه در بازدید : 98 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

علاوه بر آیات و روایات امروزه از نظر علمى نیز مضرات مصرف مواد الکلى به اثبات رسیده است. دانشمندان به این واقعیت اعتراف داشته ‏اند که از جمله آثار زیان بخش شراب، پیامد سویى است که روى مغز و عقل مى‏ گذارد و آن را از کار مى‏ اندازد. روشن است که با از بین رفتن عقل، پرده شرم و حیا دریده مى ‏شود. در نتیجه میدان به دست غرایز حیوانى مى ‏افتد. انسان به صورت حیوانى وحشى و لجام گسیخته درمى ‏آید.


نوشابه‏‌هاى الکلى پس از استفاده سریعاً جذب خون مى ‏شود . خون در مسیر خود مغز را بى نصیب نمى ‏گذارد، در نتیجه عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى ‏رود و خویشتن دارى که ارادى و منشأ شرم و حیا در انسان و مانع از بروز کارهاى زشت است، از دست مى ‏رود.

ادامه مطلب...

دربه در بازدید : 198 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

وقتی با عزرائیل رفیق شوي، غصه هایت کم می شود
حتّی به دروغ از خدا تعریف کن......
تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاري، تو ستّاري، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاري، خودت ستّاري، خودت رحما نی و… . کار محبت همین است.

حاجی دولابی 

ادامه مطلب..

دربه در بازدید : 112 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)
یکی از راه های ترویج نماز، آموزش آن به فرزندان در خانواده است.
امام صادق علیه السّلام می فرماید:
هنگامی که کودک به سه سالگی رسید هفت مرتبه برای او «لا اله الّا الله» بگویید سپس او را آزاد بگذارید تا هفت ماه و بیست روز بگذرد آنگاه هفت مرتبه «صلّی الله علی محمّد و آل محمد» و در پنج سالگی دست راست و چپش را به او یاد بده پس از آن او را با قبله آشنا کن و به او بگو به سمت قبله، سجده کند. سپس تا شش سالگی او را رها کن، بعد از آن نماز خواندن و رکوع و سجود را به او یاد بده.
هنگامی که هفت ساله شد شستن دست و صورت و تمرین نماز و پس از آن آموزش نماز کامل و وضوی کامل و مراقبت بر ادای آن را به او بیاموزید.
امام فرمودند:
وقتی که پدر و مادر وضو و نماز را به فرزندانشان آموختند خداوند آنان را می آمرزد.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
فرزندان خود را از هفت سالگی به نماز سفارش کنید.
امیر مؤمنان علی(ع) فرمودند:
ازهفت سالگی نماز را به بچه ها آموزش دهید ولی وقتی که به تکلیف رسیدند بسیار جدی بگیرید.
منبع: عرفان و عبادت،ص۲۶۴
دربه در بازدید : 210 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)
اربعین یعنی گذشت چهل روز از مصیبت جانگداز شهادت سرور و سالار شهیدان.. چرا فقط برای امام حسین علیه ‏السلام روز اربعین تعیین شده و برای امامان دیگر و حتی پیامبر اكرم صلی ‏اللَّه‏ علیه ‏و آله، مراسم روز اربعین نداریم؟


برای توضیح جواب این سؤال، به این مطالب توجه كنید:

1) فداكاری‏های امام حسین علیه‏ السلام، دین را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دین اسلام، ویژه و حائز اهمیت است. این فداكاری‏ها را باید زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دین اسلام است. گرامی‏داشت روز عاشورا و اربعین، در حقیقت زنده نگه داشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.

2) مصیبت حضرت امام حسین علیه‏ السلام، برای هیچ امام و پیامبری پیش نیامده است. مصیبت امام حسین علیه‏السلام، از همه مصیبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل دیگری هم در كار نبود، همین عامل كافی است كه نشان بدهد چرا برای امام حسین علیه‏السلام بیش از امامان دیگر و حتی بیش از پیامبر اسلام‏صلی‏اللَّه‏علیه‏و آله عزاداری می‏كنیم و مراسم متعددی برپا می‏كنیم.

3) در ماه محرم سال ۶۱ق. امام حسین علیه ‏السلام، فرزندان، خویشان و یاران آن حضرت را كشتند و اسیران كربلا را به كوفه و شام بردند و همین اسیران داغدیده، روز اربعین شهادت امام حسین علیه ‏السلام و یارانش، به كربلا رسیدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز، روز سختی برای خاندان پیامبر بود.

4) دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین علیه ‏السلام، قصد نابود كردن دین اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین علیه‏ السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلی فراموش شود و حتی كسانی را كه برای زیارت امام حسین علیه‏ السلام می‏آمدند، شكنجه می‏كردند و می‏كشتند. در زمان متوكل عباسی، همه قبرهای كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن برای زیارت قبر امام حسین علیه ‏السلام، منع كردند. شیعیان هم برای مقابله با اینها، از هر مناسبتی استفاده می‏كردند كه یكی از این مناسبت‏ها، حادثه روز اربعین است.

5) یكی از نشانه ‏های مؤمن، زیارت امام حسین علیه ‏السلام در روز اربعین است. از حضرت امام حسن عسكری علیه‏ السلام روایت شده است كه علامت‏های مؤمن پنج چیز است؛ پنجاه و یك ركعت نماز فریضه و نافله در شبانه ‏روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست كردن، پیشانی بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏۱ و یكی از وظایف شیعیان را اهتمام به زیارت اربعین بر شمرده‏اند.
.
=========
ادامه مطلب...
دربه در بازدید : 116 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود. امام (ره ) گفته اند با همسرهای شهدا ازدواج کنید .مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده .بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری. بهشان نگفته بود که این خانم همسرشهید است .ایشان همه خواستگارها را رد می کرد ، مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبرکند .دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم . دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود .
امام خطبه عقدشان را خواند.مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت.« از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد. »
یک کارت برای امام رضا (ع) ، مشهد ، یک کارت برای امام زمان (عج )،مسجد جمکران ، یک کارت برای حضرت معصومه (س) ،قم .این یکی را خودش برده بود انداخته بود توی ضریح . «چرا دعوت شما را رد کنیم ؟ چرا به عروسی شما نیاییم ؟ کی بهتر از شما ؟ ببین همه آمدیم . شما عزیز ماهستی . » حضرت زهرا (س) آمده بود به خوابش درست قبل از عروسی و این ها را گفته بود .دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، دعا می کرد ، گریه می کرد . می گفت من شهید می شوم . دوستش گفته بود این همه گریه و زاری می کنی،می گی می خوام شهید شم دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : « خانمم سیده .می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) محرم باشم . شاید به صورتم نگاه کنه !»
شب عروسی بلند شد به سخنرانی و گفت : « امشب عروسی من نیست . عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم » تازه سه روز ار عروسی اش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادر ، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه . بدون عمامه،بدون سمت ، مثل یک بیسجی ، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر ۲ درمنطقه حاج عمران و تپه های شهید برهانی شروع شده بود. بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. حاج آقا ردانی زیرلب قرآن می خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار . دستورعقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند. تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند .آرامشی زیبا وجودش و زخم های کهنه میدان نبردش را التیام می دهد . اودیگر به آرزویش رسیده است . هق هق گریه می کرد ؛نفسش بالا نمی آمد . تا آن روز بچه ها حاج حسین را آن طورندیده بودندو همه می دانستند که سینه مصطفی ردانی پور ، مأمنی بوده برای دلتنگی های حاج حسین. زمانی که قلب حسین از آماج تیرهجران یاران و دوستان شهیدش فشرده می شد،تنها آغوش مصطفی می توانست آرام بخش لحظه های سرد و سنگینش باشد. آن شب همه گریه می کردند بچه ها یاد شب هایی افتاده بودند که مصطفی برایشان دعا می خواند . هرکسی یک گوشه ای را گیر آورده بود، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می خواند . حاج حسین بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. سری اول صد و پانزده شهید آوردند ، مصطفی نبود . فردا صبح بیست و پنچ شهید دیگرآوردند ، بازهم نبود. منطقه دست عراقی ها بود . چند بار دیگر هم عملیات شد اما از او خبری نشد .جنگ هم که تمام شد .دوستانش رفتند و دنبالش روی تپه های برهانی ،توی همان شیار .همه جای تپه را گشتند . نبود! سه نفر همراهش را پیدا کردند اما ازخودش خبری نشد. مصطفی برنگشت که نگشت . منبع:نشریه فکه،شماره۷۵
ما تا ظهور ایستاده ایم
اللهم عجل لولیک الفرج

دربه در بازدید : 114 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)
بحث حجاب و رعایت پوشش الهی، مورد هجمه ی زیادی واقع شده است. از آن جایی که معمولاً همه ی شبهه های مسئله ی حجاب، هماهنگی مفهومی وخاستگاه مشترکی دارند، لذا عیار بازشناسی معارف حق از باطل ضرورت دارد. در این بخش به طرح کلی این شبهات و تردیدها پرداخته، با نگاهی به آموزه های دینی، سعی می کنیم پاسخ های مناسبی ارائه دهیم. یادمان باشد:
امروزه بیشتر انگیزه های مخالف حجاب، از عدم تسلط بر مفاهیم دینی است نه از عدم پذیرش!
اشکال:
تأکید بر مسئله‌ی حجاب در جامعه، حساسیت‌ها را نسبت به مسائل جنسی افزایش می‌دهد.
ادامه درادامه مطلب..
دربه در بازدید : 123 شنبه 17 فروردین 1392 نظرات (0)

دوستان یک عکس-پوسترویا...نمیدونم بهش چیمیگیدکه آماده کردم میخوام بدونم نظرتون چیه؟

چیه؟خوبه؟؟نگیدنه!!فوتوشاپ که ندارم.با snagit درستش کردم.

دربه در بازدید : 120 جمعه 16 فروردین 1392 نظرات (0)
اسمش را گذاشته اند دوستی مجازی و دیگر انگار نه انگار که نفس این کار دوستی است هنوز
و انگار نه انگار که اسلام با هرچیزی موافق باشد با دوستی بخاطر مضرات دنیوی و اخروی اش مخالف است.
دختر چون پسر را نمی بیند عزیز خطابش می کند و پسر چون دختر را نمی بیند جانم را پسوندی برای نام زیبای دختر می گذارد
اسمش را گذاشته اند دوستی مجازی و مجازاً دوست شده اند
بی آن که عذابی در وجدان خود وجدان کنند.
بی آنکه ایرادی در آن ببینند.
انگار نه انگار که حکم به حرمت چت را هم برخی علما داده اند.
اصلاً حلال و حرام مگر مجازی و حقیقی برمی دارد؟؟
که حقیقی اش چون اثرات و عوارض جسمی هم دارد، حرام و مجازی اش چون فقط با روح انسانیمان سر و کار دارد، حلال!!!!!!!
دوست من، مگر ما عقل نداریم که اصلاً بخواهیم به استفتا رجوع کنیم؟
آیا او که من با او صمیمی شده ام نامحرم نیست؟
از کدام عقل سلیم جواز این صمیمیت را گرفته ام که این چنین کار خود را توجیه می کنم:
من که نمی بینمش حالا یک عزیز هم به او بگویم مگر چه می شود؟؟
اما
توجه ندارم که مگر باید اتفاقی برای جسمم بیفتد تا این رفتار را تحریم کنم؟
توجه ندارم ضربه ای که به روحم می زنم عمیق تر از ضربه ای است که در دوستی مجازی به جسمم وارد نمی شود،
چه زهری برای روح، بدتر از این که بی اجازه از او که حریم ها را قرار داده، با نامحرمی ارتباطی نزدیک تر از حد معمول گرفته باشم؟؟؟؟
این است شأن پاکی یک مسلمان؟؟؟؟؟
دربه در بازدید : 153 پنجشنبه 15 فروردین 1392 نظرات (1)

فاطمیه نزدیکه..

منکه باخودم عهدکردم سه روزفاطمیه دوموسیاه بپوشم.

شماچی؟؟

مسخرس؟؟؟نه؟؟؟

من مدیوم مادرهستم.

روزهای عیدخیلی زودتموم شد.سیزده بدروکجابودید؟؟منکه بودم کارگری...

بدبختیه دیگه ...همه میرن تفریح مابایدبریم دیوارچینی..خداییش خیلی خوش گذشت.اونجام تفریح کردیم ولی نه آزادانه..

شماسبزه گره زدیدولی من ملات درست میکردمومیدادم به اوستا..

دستام پوست شد..

بلوک بیار..ماسه بیا...آب بریز..اه....خسته شدم.تموم دست وبازوم دردمیکنه..

دربه در بازدید : 124 چهارشنبه 30 اسفند 1391 نظرات (1)

عیدتون بدجوری مبارک.امیدوارم امسال هرچی میخوایداگرصلاحتون هست؛بهش برسید.ازصمیم قلب براتون آرزوی موفقیت میکنم.      

سال 91اصلاسال خوبی برام نبود.کلا به هیچی نرسیدم . یعنی ٰ     خداصلاح ندونست که بهشون برسم.

شمارونمیدونم.میخوام آرزوهای کوچیک وبزرگتون روبرام بنویسید.

شماچی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 Date: 1391-12-30     time:12:17 noon

دربه در بازدید : 202 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (1)

سلام.این اولین پست منه دربه دره.معلومه دیگه هرچی دلت میخوادبگو،سوال،نظر،نصیحت،پندو...

توروخدابی تفاوت نباش،بانصیحت کردن یا اطلاع رسانی یک مطلب دینی،علمی،شرعی،خبری و... حداقلش منوازگمراهی درمیاری.

ببینم چبکارمیکنی

درباره ما
Profile Pic
هرچه میخواهددل تنگت بگو!!!آقات داره میشنوه.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 32
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 41
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 107
  • بازدید ماه : 272
  • بازدید سال : 1,916
  • بازدید کلی : 13,714
  • کدهای اختصاصی

    ابزار آپلود

    تصویر روز

    ارسال لینک